طنز نوشته های کوتاه جدید و جالب (10)

آخرین مطالب

تبلیغات

وبمستران هوشمند

طنز نوشته های کوتاه جدید و جالب (10)

طنز

دیشب داداشم تو خواب هذیون می‌گفت و جیغ می کشید …

زودی رفتم اتاقش،

می‌بینم بابام بالا سرشه!

میگم خوب بیدارش کن!

میگه بذار کابوسشو ببینه،

اینهمه پول دی وی دی میده فیلم ترسناک می‌گیره

بزار سه بعدیشم ببینه


روزی که برم خاستگاری، پدرش بپرسه از خودت تعریف کن میگم:

توانایی اینو دارم که کبابم رو با برنجم همزمان تموم کنم

چه ذوقی کنه پدرزنم، ای جان


‏قدیما ملت میرفتن مسافرت برای خوشگذرونی

.

.

.

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.

الان میرن برای تهیه عکس پروفایل


يكي از دوستاي قديميم ماهي يه بار مسيج ميده شوهر پيدا كردی؟

.

.

.

ميگم نه ، خيالش راحت ميشه كه تنها نيست ميره تا ماه بعد


اﮔﻪ یه ﺩﺳﺘﺖ ﺑﺸﮑﻨﻪ ﻣﯽ ﺑﺮﻧﺖ دکتر

ﺍﮔﻪ ﺩﻟﺖ ﺑﺸﮑﻨﻪ ﯾﻪ ﺟﻮﺭﯼ ﺩﻟﺪﺍﺭﯾﺖ ﻣﯿﺪﻥ ﺗﺎ ﺁﺭﻭﻡ ﺑﺸﯽ

.

.

.

ﻭﻟﯽ ﺍﮔﻪ یه ﺭﻭﺯ ﯾﻪ ﺩﻭنه ﻟﯿﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﺳﺮﻭﯾﺲ ﻣﺎﻣﺎنت ﺷﮑﺴﺖ

کلا ﺯﻧﺪگیو ﺑﺒﻮﺱ ﺑﺰﺍﺭ ﮐﻨﺎﺭ


از نامزدم پرسیدم: ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺑﺪﻭﻧﻢ ﻣﻨﻮ ﻭﺍﺳﻪ ﺧودم دوست ﺩﺍﺭﯼ؟

ﺑﺮﮔﺸﺘﻪ ﻣﯿﮕﻪ :

ﻗﯿﺎﻓﻪ ﻭ ﻫﯿﮑﻞ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺭﯼ

ﺑﭽﻪ ﻣﺎﯾﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﮐﻪ ﻧﯿﺴﺘﯽ

ﺍﺧﻼﻗﺘﻢ ﮐﻪ داغونههه

ﺑﻪ ﺟﺰ ﺧﻮﺩﺕ ﭼﯿﺰﯼ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻧﻤﯽ ﻣﻮﻧﻪ ﻋﺰﯾﺰ ﺩﻟﻢ

ﺑﺎ ﺧﺎﮎ ﯾﮑﺴﺎﻧﻢ ﮐﺮﺩ


پسره میگه من عاشقتم میخوام باهات ازدواج کنم.

دختر: خونه داری؟

نه...

دختر حرفشو قطع میکنه: بی ام و داری؟

نه...

... ... ... چقدر حقوق میگیری؟

پسر: حقوق ندارم آخه...

دختر: برو گمشو چی فکر کردی به من پیشنهاد دادی؟ و میره

پسر با خودش میگه: من چندتا ویلا دارم خونه واسه چی؟

یه پورشه با بنز دارم بی ام و

دوست ندارم.

چجوری حقوق بگیرم وقتی خودم مدیر شرکتم؟

و اینگونه بود که پسر رفت و دختر تـــــُـــرشید، اوخی طفلی


یارو داشت امتحان میداد

رسید ب ی سوال نوشته بود :

کلمه ی مناسب را درجای خالی قرار دهید

.

.

.

بعد تو جای خالی نوشت "مناسب"

میگن معلمه از اون روز تاحالا رفته ته کلاس نشسته میگه مامانم کی میاد دنبالم


بعد از کار تو معدن سخت‌ترین کار اینه که

.

.

.

.

وقتی از مسافرت برمیگردی صندوق عقب ماشینو خالی کنی


دختر خاله ام ٦سالشه

يك كيلو تخمه گذاشته جلوش داره ميخوره

ميگم:

بذارشون اينور باهم بخوريم

يه دونه گذاشته تو دستم و ميگه:

اینو بخور بقيه هم همين مزه رو ميده


ﺩﺧﺘﺮ : ﯾﻌﻨﯽ ﭼﯽ ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﯼ؟

ﭘﺴﺮ : ﺧﺴﺘﻪ ﺷﺪﻡ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﯽ ﺑﺎﻫﺎﺕ،ﻧﻤﯿﺘﻮﻧﻢ ! ؟

ﺩﺧﺘﺮ : ﻣﮕﻪ ﻧﻤﯿﮕﻔﺘﯽ ﻋﺎﺷﻘﻤﯽ؟

ﻧﻤﯿﮕﻔﺘﯽ ﻫﯿﭽﻮﻗﺖ ﺗﺮﮐﻢ ﻧﻤﯿﮑﻨﯽ؟

ﭘﺴﺮ : ﻣﻦ ﺩﯾﮕﻪ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﻡ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺎﺷﯿﻢ، ﺑﺮﻭﻭﻭ ...

ﺩﺧﺘﺮ : ﭼﺮﺍ؟ ﻣﮕﻪ ﻣﻦ ﭼﯿﮑﺎﺭ ﮐﺮﺩﻡ؟

ﭘﺴﺮ : ﺑﺰﺭﮔﺘﺮﯾﻦ ﮐﺎﺭِ ﻣﻤﮑﻨﻮﻭﻭﻭ ! ؟ﻋﺎﺷﻘﻢ ﮐﺮﺩﯼ ...

ﻋﺎﺷﻖِ ﺧﻮﺩﺕ !! ﺑﺮﻭ ... ﺑﺮﻭ ﺑﺎ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣﺠﺮﺩﯾﺖ

ﺧﺪﺍﺣﺎﻓﻈﯽ ﮐﻦ ...

ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ ﺧﺎﻧﻮﻣﻢ ﺑﺸﯽ ...

ﻫﻤﺴﺮﻡ ... ﺗﮏ ﺑﺎﻧﻮﯼ ﺧﻮﻧﻢ، ﻧﻪ ﺩﻭﺳﺘﻢ !! ؟

ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﭘﺴﺮﯼ

برگرفته از کتاب تخیلی گوسفندها شنا می کنند.


دیشب رفتیم خواستگاری

با دختر خانم رفتیم تو اتاق واسه صحبت کردن ازم پرسید:

خونتون وای فای دارید؟

گفتم: بله!

الان اومدیم جواب آزمایشامونو بگیریم بعد ازظهر بریم محضر

خدایا ازدواج را بر همه آسان گردان


از یه دختره پرسیدم : حالت چطوره ؟

گفت :میجی یوجی !!

اولش فکر کردم داره چینی ژاپنی حرف میزنه

نگو منظورش این بوده : مرسی ، تو چی..؟.

.

.

.

دنیا وایسا من پیاده میشم


پیامک تبلیغاتی

تبلیغات متنی


تعداد بازديد : 509
اطلاعات بیشتر

بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش