طنز نوشته های کوتاه جدید و جالب (7)

آخرین مطالب

تبلیغات

وبمستران هوشمند

طنز نوشته های کوتاه جدید و جالب (7)

طنز

امروز تو سوپری صد تومن از بقیه پولم مونده بود،طرف پول خرد نداشت،یدونه رنگارنگ باز کرد،یه گاز ازش خورد بقیش رو داد به من!!!!!!!

.

.

.

اصن عجیب غریب شدن ملت...

 


 

یه بارم داشتم ماهیگیری میکردم، مامور اومد گفت اینجا ماهی‌گیری ممنوعه گفتم ولی اینجا تابلو نزدین که 

.

.

.

گفت نزدیم که نزدیم، زود باش از بالای اون آکواریوم بیا پایین!!!! 

 


 

قبلنا مامانم زنگ میزد خونه صداشو عوض میکرد میگفت عزیزم مامانت خونس ؟ ما داریم میایم خونتون

 .

.

.

و من مجبور میشدم خونه رو تمیز کنم 

 


 

ی بار با ی دختره قرار داشتم هی میگفت این گوشیمو فلان دوس پسرم خریده  فلان چیزو فلانی .

.

.

.

منم رسوندمش گفتم به بعدی بگو من رسوندمت کرایه نگرفتم ازت 

 


 

ﺩﻣﺎﻍ ﻋﻤﻠﯽ، ﻟﺒﺎ ﺗﺰﺭﯾﻘﯽ، ﺍﺑﺮﻭﻫﺎ ﺗﺎﺗﻮ، ﭼﺸﻤﺎ ﻟﻨﺰ، ﻧﺎﺧﻮﻧﻬﺎ ﮐﺎﺷﺖ، ﻣﻮﻫﺎ ﺭﻧﮓ ﺷﺪﻩ ﻗﺎﻃﯿﺶ ﺍﮐﺴﺘﻨﺸﻦ، ﻗﺪﺷﻮ ﺑﻠﻨﺪ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﺰﻭﺭ ﭘﺎﺷﻨﻪ، ﺭﮊﻩ ﻟﺐ ﻭ ﺭﮊﻩ ﮔﻮﻧﻪ ﻭ ﺭﮊﻩ ﭼﻮﻧﻪ، ﻣﮋﻩ ﻣﺼﻨﻮﺋﯽ ﻭ ﻓﺮ ﻭ ﻗﺮ ﻭ ﻣﯿﺰﺍﻥ ﭘﯿﻠﯽ، ﺑﺎ ﯾﻪ ﮔﻦ ﺩﻭﺭ ﺷﮑﻢ....!!!

.

.

.

 ﺑﻌﺪ شب ﻋﺮﻭﺳﯽ ﻫﻤﻪ ﻣﯿﮕﻦ ﻋﺮﻭﺱ ﺍﺯ ﺩﺍﻣﺎﺩ ﺳﺮﻩ ﻫﺎ !!

 ﺧﻮ ﻻﻣﺼﺐ اینارو روی جمشید سیبیل پیاده کنی ﻣﯿﺸﻪ ﺁﻫﻮ! 

 


 

عاقا دیشب رفتم خونه پدرزنم...گوشیمو گم کردم اونجا

اومدم با گوشیش زنگ بزنم گوشیمو پیدا کنم

دیدم اسممو سیو کرده مُفتخــور

یه باجناقمو سیو کرده بود لاشخور 

یکی دیگرو مُرده خور

بنظرتون دخترشونو طلاق بدم... یا به مُفتخوریم ادامه بدم

 


 

سرانجام همه ما یک روز بر سر این دوراهی خواهیم ایستاد

آنجا ک همسرمان خواهد گفت: یا من یا اینترنت

و چه لحظه سختیست جدایی از همسر

 


 

به مامانم میگم چرا تو خونه همش دمپایی پات میکنی؟

میگه: یه کابوی هیچوقت از اسلحه اش دور نمیمونه …

منم قانع شدم، چون مسلح بود!!!

 


 

ترشی هر چقدر بیشتر بمونه؛ رسیده تر و خوشمزه تر میشه ...

.

.

.

ستاد دلداری به دختران 

 


 

گوشیتون ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ﺯﻣﯿﻦ ﺳﮑﺘﻪ ﻣﯿﮑﻨﯿد. زنتون ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺭﻩ ﺯﻣﯿﻦ

ﻣﯿﻤﯿﺮﯾد ﺍﺯ ﺧﻨﺪﻩ

.

.

.

ﯾﻪ ﻫﻤﭽﯿﻦ ﻣﻮﺟﻮﺩﺍتی هستین شما آقایون 

 


 

همسایمون برای دخترش یه پرادو سفید صفر خرید!

.

.

.

فک کنم دیگه وقتشه یه سایه بالای سرش باشه …

 


 

شاید باورتون نشه هنوز وقتی مهمون داریم

.

.

.

مامانم بلند میگه:عریزم سلام کردی ؟

یعنی رسما منو گاو فرض میکنه

 


 

یه روز نیومدم 

دختره اومده پی وی میگه؛

عزیزم چرا دیگه چرت و پرت نمیگی

.

.

.

الان دقیقا نفهمیدم، نگرانمه ،پست میخواد ،دوستم داره... 

 


 

ﻧﺼﻒِ ﺷﺒﻲ ﻳﻪ ﻟﺤﻈﻪ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮐﺮﺩﻡ ﻧﻔﺴﻢ ﺑﺎﻻ ﻧﻤﻴﺎﺩ

ﻭ ﺩﺍﺭﻡ ﺧﻔﻪ ﻣﻴﺸﻢ

ﺟﺪ ﻭ ﺁﺑﺎﺩﻡ ﺍﻭﻣﺪ ﺟﻠﻮ ﭼﺸﻢ ، ﺍﻓﺘﺎﺩﻡ ﺑﻪ ﺳﺮﻓﻪ ﮐﺮﺩﻥ

ﻭ ﻧﻔﺲ ﻧﻔﺲ ﺯﺩﻥ

ﻗﺸﻨﮓ ﺍﻳﻨﻘﺪ ﺳﺮﻓﻪ ﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﻨﻔﺶ ﺷﺪﻡ 

ﻳﮑﻢ ﮐﻪ ﺗﻮﻧﺴﺘﻢ ﻧﻔﺲ ﺑﮑﺸﻢ ، ﻧﮕﺎ ﺑﺎﻻ ﺳﺮﻡ ﮐﺮﺩﻡ ،

ﺩﻳﺪﻡ بابام ﻭﺍﻳﺴﺎﺩﻩ ﺩﺍﺭﻩ ﻣﻴﺨﻨﺪﻩ

ﻫﻤﻴﻨﺠﻮﺭﻱ 

ﻣﺎﺕ ﻭ ﺧﻮﺍﺏ ﺯﺩﻩ ، ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ : ﭼﻴﻪ ؟! ﭼﻲ ﺷﺪﻩ ؟! 

ﺑﺎ ﺧﻨﺪﻩ ﻭ ﺧﻴﻠﻲ ﺭﻳﻠﮑﺲ ﮔﻔﺖ :

.

‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌.

ﻫﻴﭽﻲ ﻧﺪﻳﺪﻣﺖ ، ﭘﺎﻡ ﺭﻓﺖ ﺭﻭ ﮔﺮﺩﻧﺖ ، ﺑﺨﻮﺍﺏ بخواب

 


پیامک تبلیغاتی

تبلیغات متنی


تعداد بازديد : 593
اطلاعات بیشتر

بخش نظرات این مطلب

کد امنیتی رفرش