طنز نوشته های کوتاه جدید و جالب (13)
یه جوری هوا سرد شده
که بخاری خونمون هم به حرف در اومده
.
.
میگه داداش : ناموسأ سرده یه پتو بکش روم یخ زدم
یه جوری هوا سرد شده
که بخاری خونمون هم به حرف در اومده
.
.
میگه داداش : ناموسأ سرده یه پتو بکش روم یخ زدم
بابام تلویزیون نگاه میکرد گفتم بابا یخورده پول بده ندارم برگشت یه نگاهی کرد بعد دوباره روشوکرد سمت تلویزیون
فقط میخواست دوتا تیک بخوره seen بشه
تعدادی استاد دانشگاه رو دعوت کردن به فرودگاه و اونا رو توی یک هواپیما
نشوندن و وقتی درهای هواپیما رو بستن از بلندگو بهشون اعلام کردن که:
این هواپیما ساخت دانشجوهای شما ست ..!
وقتی اساتید این خبرو شنیدن همه از دم اقدام به فرار کردن!
همه رفتن به سمت در خروجی جز یه استاد که خیلی ریلکس نشسته بود ..!
پرسیدن : چرا نشستی؟ نگو که نمی ترسی!!
استاد با خونسردی گفت :
اگه این هواپیما ساخت دانشجوهای من باشه عمرا اگه روشن بشه
ﺍﺯ ﻋﺠﺎﯾﺐ خانم ها ﺍﯾﻨﻪ ﮐﻪ ۷ ﻃﺒﻘﻪﯼ ﯾﮏ ﻣﺠﺘﻤﻊ ﺗﺠﺎﺭﯼ ﺭﻭ ﻃﺒﻘﻪ ﺑﻪ ﻃﺒﻘﻪ ﻭ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻣﯿﮕﺮﺩﻥ، ﺑﻌﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺧﺮﯾﺪ ﻣﯿﺎﻥ
ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻣﯿﮕﻦ :
.
.
.
ﺍﻭﻭﻭﻭﻩ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﭼﻘﺪﺭ ﺩﻭﺭه....میمردی نزدیک تر پارک میکردی؟!!!
امروز تو سوپری صد تومن از بقیه پولم مونده بود،طرف پول خرد نداشت،یدونه رنگارنگ باز کرد،یه گاز ازش خورد بقیش رو داد به من!!!!!!!
.
.
.
اصن عجیب غریب شدن ملت...